معنی شا شوک - جستجوی لغت در جدول جو

شا شوک

داس، آلتی آهنی و سرکج با دستۀ چوبی که دم آن تیز و دندانه دار است و با آن گیاه ها و حاصل مزارع را از روی زمین درو می کنند، مخلب، منگال، جاخسوک، جاغسوک، محصد، خاشوش

فرهنگ فارسی عمید

شش توک

(شِ)

دهی از دهستان میان تکاب بخش بجستان شهرستان گناباد. سکنۀ آن 100 تن و آب آن از قنات است. محصول آنجا غلات وارزن و زیره است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

شاهلوک

شاه لوج، (دزی ج 1 ص 717)، آلوی سفید، (از مفردات ابن بیطار ص 50)، نوعی از آلوی بزرگ و زرد، (ناظم الاطباء)، بعضی گویند نوع بد از آلو است، (یادداشت مؤلف) : و آن که او را پوست نیست و میان آن بیرون باید انداختن چون زردآلو و ... و شاه لوک، (ترجمه طبری بلعمی)

لغت نامه دهخدا

شال شور

(هََ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)

که شال شوید، کسی که عملش شال شویی باشد:
اگر می نبافد چه داند کسی
که او شالشور است یا شالباف،
حکیم قاسم کرمانی (خارستان ص 8)

لغت نامه دهخدا

چاخشوک

داس، (فرهنگ بیانکی)، اوبهی این لغت را دامن معنی کرده ولی ظاهراً اشتباه است و معنی صحیح کلمه همان داس است که بغلط دامن خوانده و نوشته اند

لغت نامه دهخدا

شاهلوک

میوه ای است زرد رنگ شبیه به زردالو آلوگرده اجاص اصفر

معنی شا شوک - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما